غول اٍرٍج(شاعر)
غول اُرُجاز شاعران خوش قریحه قشقایی است . نامش اُرُج و تخلصش غول اُرُج است .از طایفه (تیره)چهارده چریک ایل قشقایی .در زمانی که محمدعلیخان ومرتضی قلیخان پسران جانی خان اداره امور ایل قشقایی و ایلات فارس را برعهده داشته اند در خدمت آنان بوده است . در سال 1249 هجری قمری که به دستور حسینعلی میرزا فرمانفرما والی فارس آقا بابا خان فراشباشی مامور دستگیری مرتضی قلیخان ایل بیگی می شود ،وی را در قلعه پرگان قیر پس از زخمی شدنش دستگیر و به شیراز می برند و در آنجا فوت می کند .با این قرینه ها می توان زندگی غول اُرُج را بین سالهای 1200 و 1260 قمری یا کمی بیشتر و کمتر حدس زد . شاید غول اُرُج نخستین شاعری باشد که آثارش در ایل قشقایی باقی مانده است . اطلاعات مربوط به قتل مرتضی قلیخان از فارسنامه ناصری بخش مربوط به خانواده قشقایی است . (این مطالب عینا از کتاب "قشقایی شعری" مرحوم شهباز شهبازی نقل شده است). از غول اُرُج اشعاری چند برجا مانده که در کتاب شهبازی به این موارد می توان دست یافت:
- بو نَه دئر
- بَللی دئر
- اون دورد یاشار
- سردار گَلَیدی
چند بیت از قطعه "بللی دئر"
چروگ آقاج سوارماگنان گوی اولماز بد اصل آدام اﺆز اصلیندن سوی اولماز
هر ایگیده دون گویدیرسَنگ بَی اولماز بَی ایگیدینگ کلاموندان بَللی دئر
قَره پالاس یوماگوندان بئز اولماز قره قارقا اولادماگنان باز اولماز
یئتدی یاشار گَلین آلسانگ قیز اولماز قیز ،جیران دئر یئریشیندن بَللی دئر
بیر ایگید کی یوخسول اولور خوار اولور خود یئرلَردَه گَزدیگینَه عار اولور
بیر ناکس کی آخیریندان وار اولور رخت گَیَندَه لباسوندان بَللی دئر....
فرستنده مطلب:سیروس بهی
وبلاگ به سایت تبدیل شدلطفا به این آدرس مراجعه کنید www.ghashghaeeha.irمأذون
محمد ابراهیم فرزند سید علیرضا متخلص به «مأذون» مشهورترین شاعر ایل قشقایی است و از او با نام «میرزا مأذون» نیز یاد میشود. در میان شاعران ایل قشقایی که بیشتر آنان گمنام میباشند میرزا مأذون بسیار شناخته شدهاست. مأذون اشعار عارفانه و عاشقانه فراوانی دارد و او را بزرگترین شاعر قشقایی میدانند[۱]. او به زبان فارسی و همچنین ترکی قشقایی شعر سرودهاست.
تولدویرایش
او در سال ۱۲۴۶ هجری قمری از مادری از طایفه عمله (تیره قادرلوی بوربور) به دنیا آمده است[۲].
تخلصویرایش
تخلص شعری «ماذون» توسط ضل السلطان قاجار حاکم وقت شیراز به وی داده شد. ضل السلطان از مأذون خواست با اختیار کامل اشعارش را بسراید و در مورد هرکس و هر موضوعی شعر سرایی کند. «مأذون» در لغت به معنای «اجازه داده شده»[۳] می باشد.
گردآوری اشعارویرایش
اشعار مأذون سینه به سینه در میان قشقایی ها نقل شده است. طبق شواهد، گردآوری اشعار وی، از زمان صمصام السلطان (پسر عموی صولت الدوله قشقایی) صورت گرفته است. ملک منصورخان قشقایی در کتاب خاطرات خود می نویسد: «مرحوم صمصام کتابی از اشعار مأذون را به من داد. اشعار مأذون را از جوانی جمع کردم ولی در آلمان در هنگام جنگ در بمباران منزل من، همراه با بقیه اثاثیه از بین رفت. پس از بازگشت به ایران از معین دفتر خواهش نمودم با خط خودش هر چه از اشعار ماذون را که با هم پیدا کرده بودیم بنویسد. او با خط زیبای خودش آن ها را نوشت و موقعی که پس از سقوط دکتر مصدق من (ملک منصورخان) به اروپا تبعید شدم شهبازخان شهبازی از روی این کتاب نسخه ای رونویسی کرد و بعد نیز برای گردآوری تعداد دیگری از اشعار مأذون و یوسف علی بیگ تلاش بسیار کرد و توانست آن اشعار را چاپ کند»[۴].
مأذون از سخنوران و شعرایی است که در تشویق سایرین نیز بسیار کوشا بودهاست. همانگونه که در کتاب سفرنامه حاج ایاز خان قشقایی از او یاد شده، وی در دوران کودکی حاج ایازخان قشقایی به مکتب خانهای که او در آن تحصیل میکرده سرکشی نموده و به خط خود برای او سرمشق نوشته است[۵].
درگذشتویرایش
مأذون در سال ۱۳۱۳ هجری قمری در شهر شیراز درگذشته و در همین شهر در بقعه شاهزاده منصور مدفون است. مقبره ماذون توسط دوستداران وی درحال باز سازی ومرمت می باشد. از وی فرزند دختری به نام جواهر سلطان که وی نیز دستی در شعر داشت به یادگار ماند و مورد تکریم و احترام قشقایی ها بود.
فرستنده مطلب:سیروس بهی